ایمان مراتبی داردکه ازاقراربه لسان شروع وبه عمل به ارکان ختم می شود. حضرت علی علیه السلام دراین باره می فرمایند:ایمان شناختن به دل واقرار کردن به زبان وعمل کردن بااعضاء وجوارح است.
بالاترین مرتبه ی ایمان آن است که شخص هرسه مرتبه را دارا باشد.
نهج البلاغه حکمت227
حضرت علی علیه السلام فرموده است:
الله به معنای معبودی است که خلق دراو حیرانند وبه او عشق می ورزند والله همان کسی است که از درک چشم ها مستور است واز افکار وعقول بندگان پوشیده است.
بحارالانوارج3ص223
ایمان قرارگرفتن باور درقلب است واز ماده امن گرفته شده است بنابراین معنای آن امنیت دادن است.شایدمناسبتش این باشدکه مومن موضوعات اعتقادی خودرا ازشک وتردید_که آفت اعتقاداست_امنیت بخشیده است.اعتقادوایمان ازامورقلبی است که اکراه واجبار درآن راه ندارد زیرااکراه تنهادراعمال ظاهری وحرکات بدنی ومادی تاثیرمی کند.
مفردات قرآن ص50
امام علی علیه السلام:
بهترین آنچه که گره کارهایت را بدان بگشایی یاد خداوند سبحان است.
غررالحکم ص 405
زکات فقط به(گندم وجو وخرماو کشمش وطلاونقره وشتروگاو وگوسفند)تعلق ندارد بلکه هرنعمت خدادادی دارای زکات است خوب است که باآنها آشنا شده وزکاتش رابدهیم.برای اینکارازکلام گوهربار امیرالمومنین علی علیه السلام در کتاب ارزشمند غررالحکم استفاده می کنم.
1)زکات قدرت انصاف است.
2)زکات زیبایی پاکدامنی است.
3)زکات دانش گسترش آن است.
4)زکات شخصیت کاربستن آن است.
5)زکات ثروت بخشش آن است.
6)زکات پیروزی نیکوکاری است.
7)زکات بدن جهاد وروزه داری است.
8)زکات توانگری نیکی به همسایگان وپیوندباخویشان است.
9)زکات تندرستی کوشش درطاعت خداست.
10)زکات دلاوری پیکار در راه خداست.
11)زکات پادشاهی رسیدگی به بیچارگان است.
12)زکات نعمت ها نیکوکاری است.
13)زکات دانش آن رابه نیازمندش بخشیدن وخودرا به عمل به آن واداشتن است.
14)زکات آبرومندی بخشش آبرو است.
ای موسی نماز قبول نمی کنم مگراز کسی که برای عظمت من فروتنی کند ودلش ملازم باخوف من باشد وروزش به یاد من تمام شود وشب رادر حال اصرار برگناه صبح نکند وعارف به حق اولیا وعاشقان من باشد.
کلمه الله ص97
موانع نماز عبارتند از:
1)شراب
2)قمار
3)بت پرستی
4)تظاهروخودنمائی
عرفان اسلامی ج 5
پیامبراسلام(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند:
شیطان همیشه ازمومن بیمناک است تازمانی که برنماز پنج وقت محافظت دارد اما وقتی نماز پنج وقت راضایع کرد براو جرئت پیدامی کند و وی رادر گناهان بزرگ می اندازد.
وسائل الشیعه ج 3ص 18
خانم سکینه-سلام الله علیها-فرمود:
روز چهارم ازاقامت ما در دمشق بودکه خواب دیدم-خوابی طولانی نقل کردو درآخرآن گفت:دیدم زنی در هودجی نشسته ودستهای خودرا برسر نهاده پرسیدم این خانم کیست گفتند:فاطمه-علیها السلام-دخترمحمد-صلی الله علیه وآله وسلم-مادرپدرت حسین است.
گفتم:به خداسوگند به نزد اوخواهم رفت وازمصائبی که برما وارد شده براوخبر خواهم داد. باشتاب به سوی اورفتم تاخود رابه او رساندم دربرابرش ایستادم می گریستم و می گفتم:ای مادر به خداقسم جمع مارا پراکنده ساختند.ای مادر به خداسوگندحرمت ماراشکستند مادر به خداقسم پدرم حسین راکشتند.
فاطمه-سلام الله علیها-فرمود:سکینه جان بس است دیگرسخن مگوی بااین سخنانت رگهای قلبم راپاره کردی وزخم برجگرم زدی این پیراهن خونین پدرت حسین است آن رااز خود جدانمی سازم تا باهمین حال خدای را ملاقات کنم.
منبع:ترجمه لهوف سیدبن طاووس
سفارش پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به ابوذر:
ای ابوذرازفردا فردا گفتن پرهیزکن,توامروز زنده ای وازفردابی خبری وامروزچنان کن که اگرفردایی نداشتی ازضایع کردن امروزپشیمان نگردی,هرگاه به صبح رسیدی امیدی به رسیدن شام مدارودرشام امیدی به رسیدن بامدادنداشته باش.
مکارم الاخلاق ص459